Friday 7 December 2012

مراکز انرژی در بدن - قسمت اول - پرانا یا انرژی حیات

مطلب امروز بخشی از مطلبی 3 قسمتی در رابطه با مراکز انرژی در بدن و نحوۀ استفاده از اونهاست. این مطلب از سه بخش  اصلی تشکیل شده. قسمت اول در مورد انرژی حیات (پرانا) و روشهای استفاده از این انرژی هست.. در بخش دوم در مورد مراکز انرژی بدن و نحوۀ فعال کردن اونها صحبت می کنم و در مطلب سوم در مورد استفاده های عملی از این مراکز انرژی 
بیشتر توضیح خواهم داد



 قبل از اینکه توضیحاتم رو شروع کنم  لازمه که کمی در مورد پرانایاما وتمرینهای  تنفسی یوگا توضیح می دم. در حال حاضر ما پرانا رو از هوای اطراف و به کمک تنفس دریافت می کنیم . میلیون ها سال پیش انسان پرانا رو از طریق غدد صنوبری ( دقیقا در مرکز مغز و محلی که به چشم سوم معروفه) دریافت می کرد ولی به دلایلی که در اینجا وارد نمی شم این فرم دریافت پرانا عوض شد و امروزه ما اون رو از طریق تنفس دریافت می کنیم. البته این مدل دریافت پرانا طی سالیان سال به شدت ضعیف شده و ما امروزه مقدار خیلی کمتری پرانا نسبت به گذشته دریافت می کنیم که همین خودش عامل بسیاری از بیماری های جسمی و روحی حساب میاد



پرانایاما شاخه ای از هاتایوگا به حساب میاد که بیشتر در مورد تمرین های تنفسی و نحوۀ دریافت و به جریان انداختن پرانا صحبت می کنه. انجام دادن تمرین های پرانایاما به صورت مداوم و روزانه می تونه نه تنها از بروز بیماری های زیادی جلوگیری کنه بلکه با ذخیرۀ این انرژی و انتقال اون به مراکز انرژی بدن  استفاده های زیادی می شه ازش کرد. به عنوان مثال با ذخیره و انتقال پرانا  به شخص بیمار می تونید به بهبودش کمک کنید و یا حتی در درمان بیماریها و یا کاهش درد خودتون هم ازش استفاده کنید. توضیحات کامل تر در این مورد رو در بخش سوم مطالعه خواهید کرد

قسمت اول - پرانا

پرانا در سانسکریت به معنی حیات است.در واقع جهان اطراف ما   در ابتدایی ترین فرم از آکاشا و پرانا تشکیل شده است. در این جهان هرچیزی که دارای فرم و شکل فیزیکی هست از آکاشا تشکیل شده و درواقع چهار عنصر اصلی آب باد خاک و آتش فرمهای مختلفی از آکاشا هستند که در نهایت به آکاشا تبدیل خواهند شد. در جهان فیزیکی چیزی که آکاشا رو به حرکت درمیاره پرانا هست. حرکت لزوما به معنی حرکت فیزیکی نیست بلکه تبدیل شدن و هر تغییر دیگه ای رو شامل می شه. در واقع آکاشا به کمک پرانا می تونه تاثیرش رو نشون بده و این دو اصلی ترین اجزای تشکیل دهندۀ جهان فیزیکی هستند. موجودات زنده پرانای خیلی بیشتری نسبت به موجودات غیر زنده دریافت می کنند که در انسان این کار توسط تنفس انجام می شه. در واقع از اونجایی که پرانا اصلی ترین فرم انرژی به حساب میاد، استفاده از پرانا و ذخیرۀ اون می تونه منبع بزرگی از انرژی رو در اختیار شما قرار بده که کاربردهای خیلی زیادی داره. به دانش استفاده از پرانا اصطلاحا پرانایاما گفته می شه. در مورد پرانایاما مطالب زیادی وجود داره که قصد ندارم واردشون بشم. در این مطلب قصد دارم بیشتر در مورد روشهای ذخیرۀ پرانا و استفاده از پرانای ذخیره شده صحبت کنم. برای ذخیرۀ پرانا می تونید از تمرین زیر استفاده کنید. توجه کنید که برای بهترین نتیجه حداقل لازمه که این تمرین رو هر روز 30-45 دقیقه و حداقل به مدت 6 ماه انجام بدید. البته بعد از حدودا 1-2 ماه کم کم متوجه تاثیرات این تمرین 
خواهید شد



:برای ذخیرۀ پرانا در چاکرای خورشیدی به این صورت عمل کنید

به حالت نشسته و یا درازکش قرار بگیرید. لباسهاتون باید راحت باشه ( ترجیحا لباس هاتون رو دربیارید) خیلی مهمه که کاملا صاف نشسته باشید و یا دراز کشیده باشید و احساس راحتی کنید. چشمهاتون رو ببندید و سعی کنید با شکم نفس بکشید. به این معنی که اول شکمتون رو از هوا پر کنید و بعد قفسه سینه از هوا پر بشه. ممکنه در ابتدا کمی براتون سخت باشه ولی اگر تمرین کنید و تمرکزتون رو بر روی تنفس از شکم قرار بدید موفق می شید. در تنفس شکمی باید دم از بینی و بازدم از دهان باشه و مدت زمانش کاملا بستگی به  خودتون داره.  می تونید از 6 ثانیه شروع کنید و بعد از 3-4 ماه تمرین اون رو به 8 یا 9 ثانیه برسونید.  فراموش نکنید که دم از بینی و بازدم از دهان هست. بعد از 6 ثانیه دم (اول شکم رو پر کنید و بعد قفسه سینه) 1 ثانیه صبر کنید و بعد مجددا 6 ثانیه بازدم رو انجام بدید. دقت کنید که  زمان دم و بازدم باید یکسان باشه و اگر زمان دم رو زیاد کردید، بازدم هم به همون اندازه باید زیاد بشه.
بعد از تخلیۀ کامل  ششها از هوا مجددا باید 1 ثانیه صبر کنید و دوباره از اول عمل دم و بازدم رو تکرار کنید. خیلی مهمه که این کار رو بدون استرس و راحت انجام بدید. در ابتدا ممکنه زمان بندی رو فراموش کنید ولی کم کم عادت خواهید کرد. هدف اصلی اینه که همیشه و در هر حالتی و حتی به صورت ناخودآگاه هم به این فرم نفس بکشید که این کار تنها با تمرین  مداوم بدست خواهد اومد.

زمانی که در حال دم و بازدم هستید باید بتونید ابری از نور سفید رو تصور کنید که با هر دم شما وارد بینی و بعد شش های شما   می شه و زمانی که در حال بازدم هستید این نور وارد چاکرای خورشیدی شما ( محلی در شکم و به اندازۀ 1 سانتی متر بالای ناف) می شه. در واقع در چاکرای خورشیدی باید یک گوی طلایی درخشنده رو متصور بشید که با هر بازدم شما پر نور تر و درخشنده تر می شه. دقت کنید وقتی که هوا رو وارد شش ها می کنید این نور سفید وارد ششها می شه ولی هنگام خروج هوا به جای خروج وارد چاکرای خورشیدی می شه و چیزی نباید به همراه هوا خارج بشه. بعد از مدتی کم کم احساس خواهید کرد که چاکرای خورشیدی شما فعالتر شده که نتیجه اش رو در تصمیم گیری ها و کارهای روزانه می تونید به خوبی مشاهده کنید. بعد از 6 تا 8 ماه تمرین روزانه میزان پرانا در این چاکرا به قدری خواهد رسید که می تونید از اون برای درمان بیماری ها و یا کارهای دیگه استفاده کنید. در مطالب بعدی بیشتر در مورد مراکز انرژی و نحوۀ فعال کردن اونها به کمک پرانای ذخیره شده صحبت خواهم کرد

Wednesday 1 August 2012

شمنیزم - قسمت چهارم - مدیتیشن درخت

باید اول یک درخت بزرگ رو پیدا کنید و اون رو درآغوش بگیرید..کم کم باید با درخت یکی بشید به این صورت که باید احساس کنید پاهاتون در زمین فرو می ره و تبدیل به ریشه می شهو دستهاتون به سمت بالا و و تبدیل به شاخه می شن..جریان آب رو که از زمین وارد ریشه ها می شه و در برگها تبدیل به اکسیژن می شه رو تصور کنید.. (ممکنه که بعضی مواقع احساس خوبی بهتون دست نده .. این مربوط به درختهایی هست که یا صدمه دیدند و یا بیمار هستند) بعد از این تمرین (حداقل 30 تا 45 دقیقه) می تونید پشت به درخت تکیه بدید و چشمهاتون رو بپوشونید و درام رو شروع کنید..حالا باید دوباره مدیتیشن درخت رو شروع کنید به این صورت که با درخت یکی هستید ولی این بار وقتی که ریشه های درخت در حال پایین رفتن هستند شما هم با اونها پایین می رید..بقیه روش مثل استفاده از حفره است یعنی انقدر باید پایین برید تا از تونل رد بشید و جهان زیرین برسید

شمنیزم - قسمت سوم




خوب تا اینجا به طور خیلی کلی یاد گرفتیم که چطور می تونیم به جهان زیرین سفر کنیم..دومین قدم بعد از سفر به جهان زیرین ملاقات با محافظان و راهنمایان هست.(این مطلب رو بر عهده ی خودتون می گذارم و توضیحی نمی دم..اگر به مشکلی برخورد کردید می تونید همینجا مطرح کنید)
اگر چندین بار به جهان زیرین سفر کنید کم کم متوجه خواهید شد که پیدا کردن مختصات جهان زیرین خیلی مهم و لازمه و برای پیدا کردن محافظ گم شده ی یک بیمار و یا دسترسی به منطقه ی خاص و یا دانشی خاص باید بتونید محل ورود خودتون رو تعیین کنید و همینطور بتونید مختصات و جهت یابی درستی داشته باشید..البته جهت یابی در جهان زیرین با جهت یابی که ما تصور می کنیم کمی فرق داره و قبل از هر چیز باید یک قطب نما و یا بهتر بگم وسیله ای برای جهت یابی در جهان زیرین تهیه کنید . امشب قصد دارم به این موضوع بپردازم
(دقت کنید که در هر کدوم از آیین های شمنیسم ممکنه این توضیحات و اسامی کمی فرق کنه ولی همه در کلیات مشترک هستند..مطالبی که امشب مطرح می شه به طور اختصاصی مربوط به سلتیک شمنیسم هست که مربوط به شمنهای اروپای شمالی و دقیقتر انگلستان و ایرلند و اسکاتلنده و اسامی در سیستمهای دیگه ی شمنیسم تا حدودی فرق می کنه..اگر کسی علاقه مند بود می تونیم در مورد سیستمهای دیگه ی شمنیسم هم صحبت کنیم)
برای ساختن قطب نما و وسیله ای که بتونید در سفر به جهان زیرین جهت یابی درستی داشته باشید باید به صورت زیر عمل کنید:
1. اول باید تمرین رویای درخت رو انجام بدید ( در انتها در این مورد توضیح می دم)
2. مکان مقدسی که برای تمرینات روحی استفاده می کنید رو باید اول کاملا تمیز کنید..چهار عود صندل رو به قصد چهار جهت اصلی در زمین فرو کنید و اونها رو روشن کنید و اجازه بدید که کاملا محیط رو پاک بکنند.دقت کنید که باید یک دایره ی فرضی رو متصور بشید که در حین مراسم داخل اون دایره خواهید نشست و این چهار عود رو باید بر روی محیط این دایره روشن کنید - فرض کنید قطرهای دایره رو رسم کردید و محل تلاقی قطرها با محیط جاییه که باید عودها رو روشن کنید-)
3. در حالی که عودها رو روشن کردید باید بیرون برید و 17 سنگ رو با دقت انتخاب کنید.5 سنگ از این 17 سنگ باید کمی بزرگتر از بقیه باشند .. اگر از نظر ذهنی آماده باشید خیلی راحت سنگهاتون رو پیدا خواهید کرد - بهتر بگم سنگها خودشون رو در دسترس قرار می دن - اگر در پیدا کردن سنگ به مشکل برخوردید باید محل دیگه ای رو انتخاب کنید و دوباره تمرین رویای درخت رو انجام بدید

4. وارد دایره ی فرضی بشید و بعد از مدیتیشن و تصور اینکه بر روی مرکز زمین نشستین یکی از سنگهای بزرگ رو در مرکز دایره قرار بدید و با صدای بلند بگید :
این سنگ رو در اینجا و به قصد زمین قرار می دم ..این سنگ مرکز زندگی روحانی من خواهد بود

5.کنار سنگ بشینید و به اندازه ی کافی به چیزی که گفتید فکر کنید..سعی کنید قدرت و استقامت زمین زیر پاتون رو حس کنید و این قدرت رو برای سنگ مرکزی هم تصور کنید
6. هر زمان که احساس کردید آماده هستید چهار سنگ دیگه رو بر روی چهار جهت اصلی قرار بدید..دقت کنید که اول باید از شرق شروع کنید و بعد جنوب و بعد غرب و بعد شمال..در هر مرحله باید به معنی هر جهت فکر کنید و بتونید اون رو کاملا تصور کنید..در زیر معنی هر جهت رو می بینیم:
شرق : هوا..بهار..آغاز جدید..تولد دوباره..پرندگان .... (می تونید خودتون هر نماد دیگه ای که فکر می کنید راحتتر هستید رو متصور بشید)
جنوب: آتش..تابستان..نور .. تغییر مسیر.. دور ریختن عقاید کهنه و به دست آوردن عقاید جدید .. رشد .. رویا ....
غرب: آب .. پاییز..خلاقیت .. باروری .. عشق .. ماهی .. 
شمال : زمین .. زمستان .. قدرت .. سرما.. قلمرو حیوانات .. تاریکی .. خاک و مواد معدنی ..
دقت کنید که قبل از گذاشتن هر سنگ باید مدتی رو صرف مدیتیشن بر روی هر کدوم از جهت ها بکنید و هر چه بیشتر اینکار رو انجام بدید در مسیر یابی راحتتر خواهید بود
قبل از اینکه چهار جهت رو تموم کنید در مورد هر کدوم از جهت ها سعی کنید موارد مربوط به خودتون رو پیدا کنید..مثلا چه چیز بهار رو بیشتر دوست دارید یا نسبت به کدوم ماهی یا پرنده احساس بهتری دارید (در این قسمت باید بتونید به خوبی حس کنید پس به اندازه ی کافی وقت بگذارید)
هر سنگی رو که بر روی زمین قرار میدید این جمله رو با آهستگی تکرار کنید :
من این سنگ رو به قصد.......بر روری زمین قرار می دم(نقطه چین رو با جهت مورد نظر -شمال جنوب...- پر کنید
این سنگ برای من ..... خواهد بود (نقطه چین رو با چیزی که در مورد هر جهت احساس کردید پر کنید)



تا اینجا پنج سنگ از 17 سنگ رو استفاده کردیم.. درمورد 12 سنگ باقی مونده باید قبلش در مورد ماههای سلتیک و معنی هر کدوم کمی توضیح بدم که متاسفانه امشب وقت کافی ندارم.. سعی می کنم در اولین فرصت این مطلب رو کامل کنم

شمنیزم - قسمت دوم


قبل از شروع مطلب لازمه که به نکته ای اشاره کنم . علوم جادویی - مخصوصا مدل ارواح - علومی هستند کاملا تجربی و تمرین مدوام کلید اصلی موفقیت به حساب میاد. دلیل اصلی من برای عضویت در این فروم اول استفاده از تجربیات دیگران و دوم به اشتراک گذاشتن تجربیات و دانسته های شخصی خودم هست. این تجربیات به هیچ وجه آسون به دست نیومده و حاصل سالها مطالعه و انجام تمرین های مختلف و مداومه و هدفم از به اشتراک گذاشتن رایگان اونها کمک به دوستان دیگه برای پیدا کردن حقیقته چون فکر می کنم دوستان عضو و علاقه مند در اینجا واقعا به دنبال حقیقت هستند. متاسفانه هیچ کدوم از دوستان در رابطه با سفر به جهان زیرین سوالی نپرسیدند و این به نظرم یا به خاطر موفقیت صد در صد در این مورده و یا اینکه هیچ کس به موضوع علاقه ای نداره و بنابراین به اشتراک گذاشتن تجربیات تنها حاصلش تلف کردن وقت و انرژی خواهد بود.و برای جلوگیری از این قضیه قرار رو بر این خواهم گذاشت که اگر دوستان سعی در اجرای این تمرینات نکنند و تنها به خوندن اکتفا کنند دلیلی برای ادامه ی بحث در مورد این موضوعات وجود نداره. بعد از مطالب ابتدایی و پایه به مطالب پیشرفته تر خواهم پرداخت و در صورت عدم آمادگی و عدم تمرین در موارد اولیه طرح مطالب پیشرفته کاملا بیهوده و خسته کننده است. مطمئن باشید اینکه شما الان در حال خوندن این متن هستید به هیچ وجه تصادفی نیست و علاقه به علوم جادویی و اصطلاحا قدم گذاشتن در این راه چیزی نیست که تصادفی و شانسی باشه.تفاوت کسانی که در این ضمینه موفق می شن و کسانی که تنها در سطح یک علاقه مند باقی می مونن تجربه و تمرین مداومه. اگر قصد ندارین به طور عملی به این موضوع بپردازید وقتتون رو تلف نکنید چون چیز مفیدی در اینجا پیدا نمی کنید و اما مطلب امشب ..

Runes


در مطلب قبل کمی در مورد Yggdrasil صحبت کردم. Yggdrasil نام درختیه که سه جهان رو به هم وصل می کنه و ستون اصلی و ارتباط دهنده ی جهانها در اکثر سیستمهای شمنیک به حساب میاد. در اغلب سیستمهای شمنیک این درخت نه جهان رو به هم وصل می کنه
اولین جهان به سمت بالا Asgard نامیده می شه . این جهان در جزیره ای بر روی روخانه ی Hvergelmir قرار گرفته که این رودخانه منبع اصلی Niflheim به حساب میاد که ریشه های Yggdrasil توی اون قرار گرفتنه اند.همچنین این رودخانه منبع اصلی یازده رودخانه ی کوچکتره . قصد ندارم در مورد این جهانها و موارد کاربردشون توضیح بدم چون مطلب خیلی زیاد می شه. دونستن همین مطلب کافیه که هر کدام از این جهانها دارای جغرافیا و خصوصیات مربوط به خودشون هستند و برای نتیجه گرفتن از هر کاری باید به جهان مربوط به اون سفر کرد 
جهانها دیگه در بالای آسگارد به این شرح هستند :
Vanaheim
Alfheim (Ljosalfheim)
اولین جهان از جهان وسط Midgardh نامیده می شه. Midgardh درست در وسط قرار گرفته و تمام جهانهای دیگه(چه بالا و چه پایین) قابل دسترسی از طریق Midgardh هستند.
Jotunheim
Nidavellier
Svartalfheim نخستین جهان از پایین به حساب میاد
Niflheim
Hel 



تمام این جهانها توسط Yggdrasil به هم وصل می شن



بعد از سفر به جهان زیرین یا بالا و بعد از آشنایی با مختصات و نحوه ی سفر در هر کدوم از این جهانها نوبت به زبان و نحوه ی ارتباط در هر کدوم از جهانها می رسیم. روشهای زیادی برای ارتباط با موجودات و ارواح در جهانهای مختلف وجود داره.یکی از قدیمی ترین این زبانها الفبای رونیک Runes Alphabet هست .



الفبای رون شامل 24 حرفه که هر کدوم از این حروف دارای انرژی و سمبل مخصوص به خودشون هستند و معنی خاصی دارند. در اینجا لفبای رونیک رو به معنی هاشون به طور اختصاری می بینیم:



[



هر کدوم از این سمبل ها با توجه به محل به کارگیری و نحوه ی استفاده می تونن باعث تغییرات فیزیکی در جهان مادی به نحوه غیر قابل باوری بشن و یکی از مهمترین ابزارها برای ایجاد تغییرات مادی به کمک جادو به حساب میان.



نحوه ی استفاده و به کارگیری رون ها بسیار مفصله و زمان زیادی رو می بره که اصلا قصد ندارم بهش وارد بشم ولی موضوع رو با یک مثال روشن تر می کنم:
یکی از دوستانم که تخصص اصلیش الفبای رونیک هست موضوعی رو در تجربیات شخصی در سفر جهانهای مختلف کشف کرده و اون استفاده از رونز در سفر به جهانهای مختلفه که بحث اصلی ماست. امروز به یکی از رون ها که در سفر به جهانهای مختلف خیلی مفیده می پردازم 
در مطلب قبل توضیح کوتاهی در مورد عملکرد مغز انسان دادم. مغز ما به خاطر حجم عظیمی از اطلاعات که در هر ثانیه از طریق حواس پنج گانه در یافت می کنه مجبوره برای محافظت از خودش و پردازش اطلاعات مورد نیاز ما قسمت زیادی از ورودی ها رو فیلتر کنه و دقیقا مثل رادیو یی که طول موج خاصی رو می گیره عمل کنه
ما می تونیم به وسیله ابزاهای زیادی این تنظیم رو عوض کنیم ویکی از اون ابزارها صدا و لرزش هست
هر کدوم از حروف الفبای رونیک دارای صدا و محل مخصوص به خودش در جدول الفبای رون هاست و همین صدا و محل در واقع تعیین کننده ی عملکرد اون رون به حساب میاد
آیواز یکی از رونهای الفبای رونیک هست که مربوط به جهان ارواح (مخصوصا جهان زیرین) و نماینده ی ایگدراسیل (درخت انرژی) به حساب میاد . 
اصلی ترین کاربرد این رون در کمک به رفتن و برگشتن ساده تر و سریعتر در حین سفره. برای استفاده از این رون باید کسی که در حال نواختن درام هست این رون رو با صدای نه بلند و نه آهسته تکرار کنه. صوت مربوط به آیواز به این صورت ادا می شه : آییییی (آی با کمی کشش روی ی)
از اونجایی که این رون به ردیف دوم در جدول الفبای رونیک تعلق داره باید دقت کرد که در صورت استفاده از این رون باید نحوه ی درام به صورت دو ضرب ( و نه یک ضرب که در حالت عادی به کار می ره) باشه یعنی دو ضربه ی پشت سر هم در واقع یک ضربه به حساب میاد و در حین درام باید این رون تکرار بشه



شکل ایواز 




برای نوشتن طلسم و فعال کردن رونز به صورت مادی معمولا از استخوان انسان یا حیوانات به همراه خون نویسنده ی طلسم استفاده می شه که بعد ازیک سری مراسم باید انرژی مربوط به اون رون به طلسم منتقل بشه (وایکینگها با استفاده از جمجمه ی اسب و الفبای رونیک دشمنانشون رو طلسم می کردند)



فکر می کنم تا اینجا مطالبی کلی در مورد الفبای رونیک رو مطرح کردم . به علت امکان استفاده ی نادرست و غیر مسئولانه از این ابزار متاسفانه نمی تونم توضیحی در مورد نحوه ی نوشتن و فعال کردن طلسم در اینجا بدم اما اگر دوستان بتونن علاقه ی خودشون رو با انجام تمرینات نشون بدن حتما در آینده به این قسمت هم خواهم پرداخت.